خدای من...
25 خرداد 1391 توسط کمالی
در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم بغل کرده بودند مرد عارفی از کوچه ای میگذشت غلامی را بسیار شادمان و
خوشحال دید به او گف… بیشتر »